ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
این مطلب برای روزنامهی ابتکار نوشته شده است.
به گردابى چو مى افتادم از غم
به تدبیرش امید ساحلى بود
در قصههای خردسالی، امید، ترک برداشتن روایت بود در جادویی بهنگام؛ اسبی شاخدار یا فرشتهای بالدار باید سر میرسید و همهی چیزهای بد را به خوبی و خوشی بر میگرداند. جوانی هم به انتظار فرشتهای نجیب یا ابرمردی شریف که عشقی عمیق را ارزانی کند گره خورد؛ بزرگسالی، وقت منجی است که بیاید و آنچه در تمام دنیای ویران خویش کاشته ایم را در هیأت «دیگری» و «دیگران» نابود کند، باشد که به یمن شایستگی نامعلوم خود، در کنارش ایستیم و هر چه غیر حقیقت را بدرود گوییم. پیری اما درک تلخ حق نبودن ما و حق بودن مرگ را با خود دارد. مرگ حق است. آنجاست که امید داریم آخرین فرشته، فرشته ی مرگ، ما را و تومار ما را در هم پیچد، شاید که زندگی پسین، فرصتی بهتر از زندگی پیشین باشد.
پس داستانهای کودکی، در زندگی و مرگ ما حاضر و ناظر اند و از تماشای خود در آیینه ی آنها است که امیدوارانه، زندگی را میسازیم. در همنشینی اسطورهها و جانشین کردن آدمهای دو پا به جای غولها و پریان، قهرمانهای تاریخ را باز میسازیم و شکل سرگردانی خویش را فراموش میکنیم، باشد که فردایی بهتر از آسمان بر زمین افتد. این دنیای پر امید، دنیای بی سرانجام راههای ناتمام، نه به تدبیر که تنها به تقدیر نیازمند است. دنیایی که همه چیزِ آن، سایه است و حقیقت هر چیز، جای دیگری است و آن جای دیگر، همان مقصد و مقصود ما است. اگر در دنیایی پر از نظم و دیوانسالاری، درگیر تدبیرهای قانونی باشیم، در میان نظمِ آهنین، این امید، امیدی است خواستنی که از رؤیای مشترک مردم، ساخته میشود. اگر همه چیز گرفتار نظم ماشینی شد، آنگاه به عرصههای آنچه نیست و باید باشد، امید میبندیم؛ به آنجا که تخیل، آغاز آفرینش است.
اما در جایی مانند کشور ما که بینظمی و نابسامانی سراسر زندگی را فراگرفته است، تدبیر لازم است تا هر چیز بر جای خویش قرا گیرد و انتظار داشته باشیم که بتوانیم زندگی را برنامه ریزی کنیم؛ بتوانیم در مورد حفظ آنچه با کار و صرف زمان و شایستگی و مهارت خویش به دست میآوریم، امنیت داشته باشیم و حق خود به عنوان فرد را در مقابل محیط نابسامان و خودکامگی آدمها و نهادهای اجتماعی سیاسی سلطهگر، محافظت کنیم. در اینجا تدبیر است که امید میآفریند، امیدِ بودن و آینده را ساختن. در این وضعیت، تدبیر همان امید است و با تدبیر کردن در امور است که امید صورت میبندد. قصههای پریان همان قدر که برای آدمهای گیر افتاده در شبکهی تدبیرها، رهاییبخش است، برای آدمهای سرگردان در بیتدبیری، گمراهکننده است. پس جنس امید امروز ما از جنس امید قصه های کودکی جداست.
حال، پرسش این است. دولت تدبیر و امید که با نگاه به همین نام، گویی برای ساختن امیدی از دل بی سر و سامانی، زاده شده است، در چنین مسیری حرکت میکند یا دوباره یاد داستانهای کودکانه میافتد؟ شاید پاسخ دادن به چنین پرسشی، هنوز که یک سال هم از عمر دولت اعتدال نگذشته است، زود باشد اما به یاد داشتن این پرسش از همین ابتدای کار، ضروری است. آیا منظور از تدبیر، بازآرایی دولت برای برنامهریزی مردم همچون ماشینهای اجرای اوامر دولت و استفاده از آنان در ساختن مشروعیت کاذب برای تصمیمهای مختلف دولت و حتی سرپوش گذاشتن بر اشتباهها است؟ یا این که دولت میخواهد صدای گروههای مختلف مردم و به ویژه، صاحبان هویتهای سرکوب شده را بشنود و در دل آنان چراغ امید را برافروزد؟
بی پرده اگر بخواهیم به رویدادهای پس از آغاز به
کار دولت جدید بپردازیم، هم ادامهی رویکردهای مردمانگیزانه ی پیشین و پدید آوردن
امیدهای تدبیرگریز را میبینیم و هم، گامهایی
برای پایهگذاری تدبیرهای امیدساز را. گزارش صد روز رئیس جمهور، عذرخواهی وی از ضعف در توزیع سبد کالا، سیاست خارجی فعال و مذاکرات معقول و همراه با عزت و مواردی
از این دست را از تدبیر میتوان دانست ولی ادامهی هجوم مردم به اتومبیل رئیس جمهور در
سفرهای استانی، برنامهریزی ضعیف سبد کالا، تکرار سنت پاسخگویی به پرسشهای بدون چالش
در تلویزیون، جلسات بیحاصل مسؤولان در روزمرگی دستگاههای مختلف به جای تصمیمهای قاطع و مدبرانه و مانند اینها را هم از نبود تدبیر مناسب میتوان دید. با این
اوصاف، چنین دولتی، هنوز در دو دلی است. هنوز نمی داند امیدهای بزرگ کودکانه بیافریند یا امیدهای کوچک کارکردی و روالمند.ه
برای دولتی که در شرایط ضعف تدبیر و افول امید، با شعار عقلانیت و تدبیر، امید را به اوج رسانده، مهم است که بداند این امید، امیدی موقتی است. برای برخی، امیدی است از روی استیصال؛ برای برخی، امیدی است به آخرین روزنههای تدبیر؛ برای برخی دیگر، امیدی است برای از نو آغازیدن؛ خیانت به امید هر کدام اینان، تاوان سنگینی چون ناامیدی دارد که نفی هویت و شعار این دولت است. فرصتی نیست که میسوزد، کلیتی است که نابود میشود. اگر شعار دولت، تدبیر برای آفریدن امید است، امید مردم، به تدبیر دولت است یعنی به بازسازی قواعدی که فرصتهای عادلانهی کار و زندگی فردی و جمعی را به آنان باز گرداند. این راه اگر آغاز شد، در باقی راه، مردم دولت را به سرمنزل امید خواهند رسانید.
فرصتی ویژه و استثنایی
پکیج کسب درآمد آسان با تخفیف ویژه فقط با قیمت 30.000 تومان
این پکیج شامل موارد زیر می باشد :
مجموعه مقالات آموزش بورس
آموزش قدم به قدم بورس
نرم افزارهای تحلیل دادهای بورس
رموز انجام معاملات در بازار بورس
شناخت گاوها در بورس - اصول سرمایه گذاری در بورس
راهنمای تحلیل و سرمایه گذاری در بورس
مفهوم P به E
نمونه سوالات آزمون کار گذاری بورس
آموزش ویدئویی بورس
معرفی برنامه بورس
تاریخچه بورس بلژیک
شکل گیری بورس در ایران
نقش بورس در اقتصاد کشور
علت سرمایه گذاری در بورس
امنیت و شفافیت در سرمایه گذاری1
حفظ ارزش سرمایه.نقدینگی
امنیت و شفافیت در سرمایه گذاری2
ریسک و بازده سرمایه1
ریسک و بازده سرمایه2
آموزش مالتی مدیا فارکس
آموزش کامل فارکس به صورت مولتی مدیا
آموزش فارکس به صورت نرم افزاری
استراتژیهای معاملاتی سودآور
آموزش مقدماتی فارکس
آموزش پیشرفته فارکس
مدیریت سرمایه در فارکس
آموزش فاندامنتال
آموزش تکنیکال
آموزش اندیکاتورها
آموزش متا تریدر
کتاب آشنایی با فارکس
کتاب استراتژیهای موفق معامله گری در بازار ارز
کتاب روشهای فیبوناچی
کتاب بهترین روش های خط روند
مقالات کامل آموزشی فارکس
مقالات انگلیسی آموزش فارکس
نرم افزارهای تحلیل فارکس
پلتفرمهای معاملاتی فارکس
مجموعه مقالات پولسازی درقرن 21
جزوه کسب درآمد میلیونی
جزوه کسب درآمد از اینترنت
آموزش ویدئویی تجارت الکترونیک
1. Introduction
2. Cards & Accounts
3. Paypal
4. Alertpay
5. Itc site
6. Paid to click
7. Cash Crate
8. Treasure Trooper
9. Domain & Hosting
10. Shoping Cart
11. Affiliates
12. Google Adsense
13. Drop Shippment
14. Survey Summary
آموزش ویدئویی ارسال ایمیل تبلیغاتی برای کسب درآمد و فروش محصولات
آموزش ویدئویی ارسال ایمیل گروهی
لیست پنج میلیون ایمیل
کتاب ساخت ایمیل در شبکه های کامپیوتری
آدرس سایت:
http://css.us.pn/page-SaleofGoods-28256.html
تا بوده همین بوده : چیزی که بالا رفت دیگر پایین بیا نیست
چرا ؟ چون سرمایه دار باید سود کند !
آن هم سودی معادل بقیه سرمایه دارها در دیگر کسب و کارها
مگر من سرمایه دار از دیگر سرمایه دارها چه کم دارم !
لذا تا وقتی سرمایه دار الزاما باید سود کند و سود هم باید تضمین شده باشد هیچ وقت چیزی که بالا رفت پایین نمی آید
ربطی هم به این رئیس جمهور یا دیگری و تدبیر و امید و از این دست ندارد
این ماجرا محصول طبیعی بانکداری اسلامی بدون ربای خودمون است !
وقتی شعار " من یقرض ا... قرضا حسنه" رو بالای سردر بانک های خصوصی مینویسند ، برادر هم قتی میخواد به برادرخودش پول قرض بده ازشش سود طلب میکنه !
خیلی من رو یاد قانون دوم ترمو دینامیک مربوط به فرایند های برگشت ناپذیر میندازه !
شما سالهاست که لینک شدید در وبلاگ وجتاریانیسم
لطف کنید بنری از وبلاگ من را انتخاب کنید و در سایت خودتان گذارید