.
(15)
تجربه ی دمکراتیک ، مرحله ای گذار
نظریه کلاسیک دمکراسی
نظریه رقابتی
اسطوره ی دموکراسی
دمکراسی کثرت گرایان و نظریه ی فرهنگی
دمکراسی سوسیالیستی و دمکراسی های متعهد
دمکراسی لیبرال و جهانی شدن
دمکراسی و حوزه عمومی
دمکراسی و پدیده ی دولت - ملت
نظری پراگماتیک به مدرنیته و جامعه ی دمکراتیک
گفتمان های دولت مردم سالار
بررسی دمکراتیزه شدن عملی
گذری بر کلیات نظری دمکراسی
الگوی جهانی دمکراسی
دمکراسی دینی
بنیانهای تفاوت
تاریخ مسلمانان و مساله ی دمکراسی
برخورد امام علی (ع ) و مساله ی قدرت و اقتدار
رابطه حکومت امام (ع ) با مردم
نگاهی دوباره
اراده ی برتر
منابع.نگاهی دوباره
در نهایت ، دوباره بخشهایی از نهجالبلاغه را مرور خواهیم کرد و دربارهی نکاتی که قبلاً گفته شدهاند و قضاوت خواهیم نشست و یا به پرسشهایی خواهیم رسید .
در خطبهی شقشقیه ، امیر مؤمنان جملات زیر را با حرارت ذکر مینماید :
«هان! به خدا سوگند ، فلانی ، جامهی خلافت پوشیده و میدانست خلافت جز مرا شایسته نیست …
ژاف اندیشیدم که چه باید کرد … با دست تنها بستیزم یا صبر پیشه کنم و از ستیز بپرهیزم …
چون نیک سنجیدم ، شکیبایی را خردمندانهتر دیدم … میدانم ربودهی این و آن بود و من به آن نگران .»
جملات بالا تفاوت ژرف دیدگاه علی (ع) را با اندیشههای دمکراتیک نشان میدهد . بارها پیش از این آمده است که در آن روزگار اصلاً بحث از دموکراسی نبود اما جالب آن است که امام به شایستگی مطلق خویش بر خلافت و ربودگی میراثاش اشاره میکند ولی آیا مردم این شایستگی را پذیرفتهاند؟ و آیا در مردم سالاری میراث قدرت حتی برای شاستهتری فرد خواهد ماند؟ اما چنانکه خواهیم دید در بحث تأسیس و ایجاد حکومت اندیشهی حضرت علی نیز مانند تفکر دمکراتیک به لزوم حضور مردم تکیه داد . هر چند باید ذکر کرد که حضور مردم با نظر و رأی اکثریت که در مردم سالاری مطرح است تفاوت بسیار دارد .
در همین خطبه میخوانیم :
«چون به کار (خلافت و حکومت) برخاستم گروهی پیمان شکستند و گروهی از جمع دینداران بیرون جستند و گروهی دیگر نیز با ستمکاری دلم را خستند . گویا هرگز کلام پروردگار را نشنیدند که فرماید :
«سرای آن جهان از آن کسانی است که برتری نمیجویند و راه تبه کاری نمیپویند و پایان کار ویژهی پرهیزکاران است»
از این قسمت سخنان علی (ع) واضح است که پیمان نهادن حکومت او با دینداران بوده است . آنچه تضمین برای اعمال آنان خواهد بود ، لابد ، طبق آیهی 83 سورهی قصص که ذکر شده است ، پایان کار و روز واپسین است و کفایت خدای رحمان بر بندگاناش . لذا با اندکی تسامح میتوان گفت حکومت امام اول شیعیان با پیمان دینداران (مسلمانان) انسجام یافت و بسیار متفاوت است با مردم سالاری که پیمان همگان است . شیرازهی مردم سالاری ، نفع جمعی است ، حال به صورت امنیت ، نفع مادی ، … در منافع افراد جامعه متجلی میگردد و اما در پیمان دینداران ، نفع فردی و پاداش در روز جزا از سویی و حفظ دین خدا از سوی دیگر پیمان ، روز جزا . اما پیش شرط دموکراسی نمیتواند چنین اعضاگر از لحاظ اعتقادی باشد .
پیشوای مسلمانان نه همانند برگزیدهی مردمان که همچون حاکمی عادل که حق و شایستگی خود را از خدا به امانت در یافته است و اکنون مردم زماناش این صلاحیت را یافتهاند که جان در کف حکومت عدالت محور وی قرار دهند سخن میگوید . باز در این خطبه میخوانیم :
«اگر این بیعت کنندگان نبودند و یاران که حجت را بر من تمام کنند و خدا علما را نفرموده بود تا ستمکار شکمباره را بر نتابند و به یاری ستمدیده بشتابند ، رشتهی این کار از دست میگذاشتم»
بسیاری از تحلیگران به ویژه روشنفکران دینی از این جملات مشروعیت مردمی حکومت علی (ع) را برداشت کردهاند و با تفاوت نهادن بین دورهی مشروعیت درنظر و عمل ، حکومت اسلامی را ملزم به داشتن مشروعیت الهی برای شایستگی ذاتی و مشروعیت مردمی برای اجرای قوانین دانستهاند و اولی را مشروعیت و دومی را مقبولیت نامیدهاند . هر چند باز بر ما آشکار نیست که اگر مولای متقیان اقلیتی جنگاور و قدرتمند در کنار خویش و یار خویش میدید ، برای برقراری حکومت با اکثریتی که در عین فقدان مشروعیت الهی حاکم بودند میجنگید یا خواست اکثریت را هر چند بر خلافت آن (که او ، خود ، قرآن ناطق بود) گردن مینهاد؟
بحث از مردم سالاری و ریشهی حکومت دمکراتیک به جهت تفاوت اساسی فضای عمل و بحث آن دوران با اکنون مبحثی پا در هوا و به عقیدهی نگارنده غیر مفید به حال دموکراسی و آرمانگریانه و غیر معرفت بخش است . زیرا تجربهی دموکراسی امروزی تحربهای باید باشد آمیخته با مدرینته ، آنچنان که امروزه بر مردم سالاری با برداشتهای به روز شده اصرار میگردد نه برداشتهای عتیق و باستانی از دموکراسی و آنگاه به اشکالات مطرح شده برای تجارت دمکراتیک نوین پرداخت و به نتایج قابل آزمون رسید .
این است که بحث فعلی ، دربارهی مردم سالاری با توجه به اولیه و پیش پا افتاده بودن تجربهی بشری در آن دوران نسبت به حال حاضر ،به نکات تکراری و کلی و بسیار دور از مرحلهی عمل میرسد . اگر این نکات را لحاظ کنیم از لحاظ کلیت محتوای اندیشههای مطرح شده در سطوری که خواهیم خواند و مقایسهی آن با محتوای اندیشههای دمکراتیک به نتایجی خواهیم رسید و با این شرایط تحمل مسایل تکراری و ساده آسانتر خواهد بود .
دراینجا نگاهی داشته باشیم به زمانی که معاویه دست بر شهرهای محدودهی حکومت امیر مؤمنان افکند و دو کارگزار علی (ع) از یمن گریختند آنگاه فرمود :
«… شما امام خود را درحق نافرمانی میکنید و آنان امامشان را در باطل پیروی میکنند … خدایا! اینان از من خستهاند و من از آنان خسته . پس بهتر از آنان را مونس من بدار و بدتر از من را بر آنان گمار … دوست داشتم به جای شما ، هزار سوار از بنوفراس بن غنم داشتم .»
به راست اگر پیشوای متقیان ، هزار سوار از بنوفارس بن غنم داشت چه میکرد؟ حکومت عدل مدنظرخویش را میپرداخت یا در گوشهای مینشست ، اگر هزار مرد یا هزار یار واقعی بر او هجوم میآوردند که حکومت را بپذیرد میتوانست پیمان خدای را که از دانایان خواسته است مقابل ستمکاران باستند نادیده گیرد؟
به یاد داشته باشیم که اگر گروهی با تدلیس و فریب بخواهند جامعهای را به فلاکت بکشند و در عین حال رضایت ستمدیدگان نادان را هم داشته باشند گهگاه ممکن است به توفیق دست یابند . آیا میگویید دانایان مقابل این ویرانگری ذهنی و عملی سکوت کنند؟
از سوی دیگر ، در نظر بگیریم که افرادی به توهم دانایی (با اندک جمعیتی از کل مردمان یک سرزمین) بنای برقراری حکومت عدل داشته باشند و رایت برگیرند . فرض کنیم چندین و چند گروه چنین خیالی در سر بپرورند . آنگاه چه باید کرد؟ چه برسد امنیت و نظم خواهد آمد .
باری! برای درسگیری از تاریخ و سنت و سخن پیشوایان و بهبود وضعیت خویش ، چشمها را باید گشود و در لحظه و برای لحظه تصمیم گرفت . اگر تصمیمات روبه آینده دارند باید در زمان حال برنامهریزی شوند به آرمانگراییهای ریشه کرده در قرون ماضی و بن بسته در اساطیر . علی شریعتی ، چه نیک ، علی را حقیقتی بر گونهی اساطیر جای گرفته میداند و جا دارد که مقدسات را اسطوره زدایی کنیم(آیا ممکن است؟!)
دموکراسی نه حکومتی است بیعیب و نه اجرای ناسنجیدهی سنت پیشوایان نتیجهای بهتر از آن دارد . واقعیت آن است که کولهبار تجربههای نشده و توان سخنان سنگین و توخالی یاور آرمان پیمایی تاریخی ما گشته است .
متأسفانه در جامعهی ایرانی (پرورندهی دایمهداران دموکراسی دینی) ساده اندیشی واگیرداری نسل به نسل منتقل میگردد که جماعت بشر را به دو دستهی نیک و بد تقسیم میکند و هر آنچه خیر و خوبی را برای دستهی نخست و شرور و آفات را برای دستهی دوم لحاظ میگرداند .
دموکراسی را چون خوب دیدهاند باید در اسلام مندرج باشد و ایرانیان چون نیک و دینیار هستند باید ریشههای دموکراسی در ما باشد پس ما ملتی با پیشینهی دموکراسی هستیم .
(هر چند هنوز واژهی ملت را با احتیاط باید برای ما ، ایرانیان ، به کاربرد زیرا ویژگیهای جامعهشناختی ملت در ما شفاف نیست .)
به هر روی پیوند سادهی مسایل دردی دوا نخواهد کرد و بستن شخصیتهای دینی با مردم سالاری که به هر حال اولی طبق اعتقادات شیعی کامل است و دومی طبق تجارب بشری ناقص ، شکلگیری تجربهی مدرن و امروزین ازحکومت مردم سالارانه را اسیر انتظارهای آرمان پرستانهی ایرانی ، چنان که رسم بوده و هست ، میکند ایرانیانی که شکستهای متوالی را در تاریخ ،برای برقرار مردم سالاری متحمل شدهاند و برای نزول ناگهانی آن ، انتظار نجات بخشی را میشکند که این انتظار ، تا ظهور او بازار رجالان را گرم خواهد کرد . تا درگیر بحثهای داخلی اجتماع ایران نشدهایم بهتر است به خطبهای دیگر از نهج البلاغه باز گردیم آنجا که حضرت علی (ع) دربارهی جریان شقیفه سخن میگوید :
« اگر باشد را ، کار آنها را به دست گرفتی ، چه شورایی بود که رأی دهندگان در آنجا نبودند ،»
البته تلاش عدهای ، براین قرار گرفته است که جریان سقیفه و خلافت پس از پیامبر اسلام را جریانی دمکراتیک نشان دهند و سخنان علی (ع) را در رد عمل آنان ، مخالفت با مردم سالاری جلوه دهند اما باید توجه کرد به سخن فوق از وی که شورایی بودن و منتخب مردم بودن را دربارهی حکومت خلفا ( و در اینجا خلیفهی اول) زیر سؤال میبرد .
تأکید بر آن است که دوران صدر اسلام اصولاً تجربهی دمکراتیک و زمینهی این تجربه را به جهت شرایط ویژهی سیاسی و جغرافیایی و نیز تاریخی و اجتماعی نداشته است . به رغم راقم سطور ، همانگونه که پیوند زدن دموکراسی با احکام دین تلاشی است از اعماق علایق متعصبانهی مذهبی ، هم با تعصب دینی پیوند دارد و شاید با قصد فرو کوفتن اندیشهی مردم سالاری دراذهان مردم دیندار ایران و جلوگیری از توسعهی اندیشهی سیاسی تودهی مردم نیز بیگانه نباشد .
در خصوص تفاوت مسالهی سقیفه با رایگیری مردم سالارانه و حتی شورایی اندیشمندان و متفکران بسیاری از جمله دکتر محسن کدیور به قلم فرسایی پرداختهاند و در خصوص زوال اندیشهی سیاسی در ایران و اسلام دکتر سید جواد طباطبایی و سید محمد خاتمی بسیار سخن گفتهاند و نوشتهاند و شاید بهتر آن باسد که به خطبهی حضرت علی (ع) در نهجالبلاغه باز گردیم ، آنجا که میفرماید :
«همانا ، خدا بر عهدهی شما واجبهایی نهاده است . آنها را ضایع میکند و حدودی برای شما نهاده است و از چیزهایی بازداشته است . حرمت آنها را مشکنید و چیزهایی را برای شما نگفته است و آنها را فراموش نکرده است (بلکه نخواسته است بگوید) ، سپس خود را دربارهی آنها به رنج میفکنید .»
آیا این دیدگاه را میتوان به جامعهی مدرن دمکراتیک پیوند زد؟ قوانین چنین جامعهای تحت آطمون خطا تکمیل میگردند و محدودهی خاصی برای تقنین و دوری از قانونگذاری نیست ، جز آنچه مردم خواستهاند . دیدگاه خدا محرو را اساساً چگونه با دیدگاه مردم هر محور میتوان پیوند زد؟ آیا حرف خدا را از زبان مردم باید شنید؟ اما ، سخنان خدا در قرآن ثبت است و این حق در دیدگاه تشیع ، امری مشخص و برای تمام اعصار است . چنانکه خود علی (ع) میفرماید :
« از آن هنگام که حق را به من نمودند در آن دو دل نگشتم» پس با دیدگاهی که حق را پاره پاره نزد اندیشههای مختلف و مردمان مختلف میبیند چه باید کرد؟
عدهای این راه حل را برگزیدهاند که معصومین را از مابقی انسانها جدا کنیم . آنها حق کامل را در اختیار داشتهاند . (به اذن خداوند) پس بگوییم ما نمیتوانیم به حق برسیم گرچه علی (ع) رسیده است . آنگاه میتوان پرسید : پس تجربهی حکومتی آنکه «حق» را تمام و کمال میشناسد و با لوازم جامعهی خود تطبیق میدهد چگونه همچون کسی است که حق را نمیدادن و لوازم و شناخت دیدگاههای مردمان جامعهاش با آرای عموم حاصل میگردد؟
علی (ع) یکی از خطبههای ابتدای خلافت چنین میآورد :
«خدا حرامی را حرام کرده که ناشناخته نیست و حلالی را حلال کرده که از عیب خالی است و حرمت مسلمانان را از دیگر حرمتها برتر نهاده است .»
در همان خطبه نیز میفرماید :
«سزاورارتر به این امر (خلافت و حکومت) کسی است که به آن تواناتر و در آن به حکم خداوند داناتر است … .
کار امامت راست نیاید جز آنکه همهی مردم در آن حاضر آیند و چنین کار نشدنی نماید . اما آنان که حاضر هستند و حکم آن را میدانند برآنان که حاضر نیستند حکم خواهند راند … پس به آنچه شما را فرمان دادهاند روی آرید و از آنچه بازداشتهاند دست بدارید .»
اگر به جملات بالا عهد نامه (فرمان نامه)ی مالک اشتر نخعی را بیفزاییم ، میتوان دید که فرمانها و سخنان علی (ع) و شیوهی حکومتیاش برپایهی نصیحت و امر به معروف و خیر خواهی حاکم دانا و به کار گماردن افراد صالح و برخورد به عدالت و نظایر آن است …
اما دموکراسی بیش از ابعاد اینچنینی به تحول ساختارها و تجربهی اجتماعی نوین و نو شوندهی مردم وابسته است .
مشارکت دایم و پیگیر مردم در تعیین سرنوشت آنها با مشارکت آنها در تعیین حاکم و اجرای ادامه وی تفاوت اساسی دارد .
اینجا ، قصد بر آن نبوده است که بحث به رد یا قبول مردم سالاری از دیدگاه اسلام و به ویژه علی (ع) منتج گردد یا جواب عملی یا نظری انواع حکومتها برسی گردد و یا دربارهی پیوند و عدم پیوند دین و دموکراسی نظر داده شود بلکه نظرات پراکندهای که موانع و کاتالیزورها را ، در قالب جملات ، مقابل دیده خواننده میرقصاندند دست به کار شدند تا از سماع ذهن ما و شما ، چه از کار به حاصل آید و گرنه مقایسهی دیدگاه علی (ع) و مشترکات دموکراسیهای گوناگون ، مبحث متفاوتی بوده و از عهدهی این قلم خارج بود . گذسته از آن ، به رغم نگارنده ، این کار تنها به بازی فرسودهای میماند که در بسیاری از مقاطع تاریخی انجام دادهایم . با ظهور هر تفکر یا تجربهی جدیدی ، به جای اینکه به ریشهها و نتایج و ملزومات آن بنگریم و دست به کار ایجاد یا فهم آن گردیم ، طبق سنتی قفهی که تقریباً همهگیری شده است ، به سخنان ائمه و معصومین و بزرگان استناد میکنیم و ازتکرار رنگارنگ کممایهترین استدلالها چنان درگیر نظرهای متضاد و دو سویه میشویم که اثبات نظر خویش را با اجرای امر مورد مناقشه یکی میپنداریم .
بر فرض ، اگر معلوم گردد که سخن پیشوایان اسلام بر مردم سالاری منطبق بوده است و مردم سالاری دینی (که امروزه واژهای سر راهی است که از آزمایشگاههای سادهسازی نامشروع ما بیرون آمده) بهترین نوع دموکراسی میباشد و اندیشمندان یکصدا چنین چیزی را بپذبرند ، این مسأله بر جای خود باقی است که هنوز ما گاهی عملی برای تحقق آن برنداشتهایم و «بر اگر نشستهایم» . آوار عمارت نداشته بر سرمان فرو خواهد ریخت .
سلام دوست عزیز ما برای کسب درآمد از اینترنت محیطی شفاف و ساده برایتان مهیا نموده ایم .....خسته نباشین ...مطالب جالب و جدیدی رو در مورد تنها راه(( قانونی ))کسب درآمد از اینترنت در (ایران ) توسط یک سایت فرهنگی و3شرکت بزرگ ایرانی باحمایت کلیه بانکهای سیستم طرح شتاب..... که موفق به راه اندازی سیستم بازاریابی شبکه ای جالبی شده اند....و شمامیتوانید از هر نظر به آن اطمینان داشته باشید ...را نوشته ام...... فرصتهای مناسب در زندگی به ندرت پیش میایند.....شانسی که شاید دیگر سراغ شما نیاید!!!!!! با بهترین آرزوها...
www.money4u.blogsky.com
www.money4u.blogfa.com